- ۰ نظر
- ۰۹ دی ۸۷ ، ۲۳:۴۵
با عرض تسلیت ایام سوگواری حسینی، طبق وعده قبلی ترکیببند مشهور و زیبای «علیرضا قزوه» تحت عنوان «با کاروان نیزه» را تقدیم دوستان میکنم:
بند اول
می آیم از رهی که خطرها
در او گم است
از هفت منزلی که سفرها
در او گم است
از لا به لای آتش و خون
جمع کردهام
اوراق مقتلی که خبرها در
او گم است
دردی کشیدهام که دلم
داغدار اوست
داغی چشیدهام که جگرها
در او گم است
با تشنگان چشمه احلی من
العسل
نوشم ز شربتی که شکرها
در او گم است
این سرخی غروب که همرنگ
آتش است
توفان کربلاست که سرها
در او گم است
یاقوت و دُر
صیرفیان را رها کنید
اشک است جوهری که گهرها
در او گم است
هفتاد و دو ستاره
غریبانه سوختند
این است آن شبی که سحرها
در او گم است
باران نیزه بود و سر شهسوارها
جز تشنگی نکرد علاج خمارها
التماس دعا
از عشق که ناامید شدم ـ و صد البته متعجب ـ فاتحه ای خواندم بر سید حسن حسینی (مسیحا) عزیز در براده های روح. شما نیز فاتحه ای بخوانید بر روح بزرگش.